• وبلاگ : ســــــايـــنــا
  • يادداشت : رفتن
  • نظرات : 1 خصوصي ، 46 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ....روزگاري است كه در حين سپري شدن عمر ، از استاد پير فرزانه اي درس تلفيق رنگ و تصوير را آموختم.عاشق رنگ كوير و منظره قطب شدم .عاشق رنگي شدم كه سبزينگي اش در روياي خيالم نقش بست.روز و شب به رقص قاصدك نگريستم،تا عكس رخ قاصدك را با رنگ ، زمينه ساز تابلو كنم آنقدر شيفته و عاشق اين كار شدم كه بي شك، گذر ثانيه ها و غبار روي قاب عكس و چرخش زمين را نفهميدم.عاشق روزي كه پلك چشمانم در ديدن تابلو بر هم اند.تابلويي كه با حركت دو دستانم رنگ شده باشد.