• وبلاگ : ســــــايـــنــا
  • يادداشت : اعجاز عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + talieh 

    يه روز خدا تصميم گرفت يه کار بزرگ بکنه.خدا تصميم گرفت ادمو خلق کنه.يه عالمه شوق وذوق داشت.ميخواست يه موجود عجيب رو بسازه.يه موجود عجيبي که تک تک عنصر هاي وجودش تک باشه.دنبال يه عنصر خواص مي گشت.....عشقو پيدا کرد.خدا عشقو از وجود خودش پيدا کرد. پس شروع کرد با عشق دستو ساخت با عشق پا رو ساخت.به دل رسيد پس با عشق دلو ساخت........و بعد يه تيکه از عشق خودشو تو دل تک تکمون جا گذاشت.و ادم خودش انتخاب کرد سرنوشت خويش را.....

    امروز ادما در به در دنبال عشق ميگردن .اونا فراموش کردن که يه تيکه عشق بزرگ تو دلشون جا مونده.عشقي که متعلق به يه مهربون بزرگ.مهربوني که عاشقشون.......

    اهاي ادم عشق خدا واسه دلت کمه؟!