علت پیدایش نوروز
گفته اند در این روز خداوند افلاک را پس از آنکه مدتیساکن بود به گردش در آورد و ستارگان را متوقف گردانید ، عالم سفلی را در این روز آفرید و کیومرث در این روز به شاهی رسید و خلق در این روز آفریده شد و این روز مهرگان تعیین کننده زمان هستند چنان که آفتاب ، فلک را تعیین می کند . عبدالصمد بن علی از جد خود ابن عباس نقل می کند : « در نوروز جامی نقره ای که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسیدند که این چیست ؟ گفتند : امروز روز نوروز است ، عید بزرگ ایرانیان ، فرمود : آری در این روز بود که خداوند ، عسکره را زنده کرد که عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ، ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت ، بمیرید و مردند ، سپس آنان را زنده کرد و ابر ها را امر فرمود که به آنان ببارد » از این رو در این روز پاشیدن آب رسم شده است .
ابو ریحان بیرونی می گوید : « . . . برخی از حشویه – دسته ای از علما که به جای دلایل منطقی و عقلی به دلایل ظاهر متوسل می شوند – می گویند که چون سلیمان بن داوود انگشتر خود را گم کرد سلطنت از دست او بیرون رفت ، پس از چهل روز انگشتر خود را باز یافت و پادشاهی و فرماندهی به او برگشت و مرغان گرد او جمع شدند . ایرانیان گفتند نوروز آمد ، یعنی روز تازه بیامد ، سلیمان باد را امر کرد که او را حمل کند و پرستویی به او گفت : ایپدشاه مرا آشیانه ای است که چند تخم در آن است . از آن سو تر برو که آشیان مرا در هم نشکنی . پس سلیمان راه خود را کج کرد و چون از تخت فرود آمد پرستو با منقار خویش قدری آب آورد و بر سلیمان پاشید و یک ران ملخ نیزهدیه آورد . از اینجا است که مردم در نوروز به یکدیگر آب می پاشند و پیش کشی و عیدی به نزد هم می فرستند .