• وبلاگ : ســــــايـــنــا
  • يادداشت : چرا؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 33 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    بسيار زيبا...?
    عاشق اشعار فريدون مشيري ام
    + نسرين 

    خيلي قشنگ بودولي خوبه که ادم عاشق نشه!البته اگه بشه!

    من به تو خنديدم

    چون که مي دانستم

    تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي

    پدرم از پي تو تند دويد

    و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

    پدر پير من است

    من به تو خنديدم

    تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

    بغض چشمان تو ليک لرزه انداخت به دستان من و


    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک

    دل من گفت: برو

    چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...

    و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

    حيرت و بغض تو تکرار کنان

    مي دهد آزارم

    و من انديشه کنان غرق در اين پندارم

    که چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...


    + توسكا 
    خيلي زيبا بود مرسي.لذت بردم


    ziba bood aziz

    .

    .

    dost dashty be manam ye sar bezan

    + سوگند 
    vay azizam kheili ghashang bodesh :X
    + مريم 
    شعر زيبايي بود
    + چرچيل 

    و از اونا جالب تر واسه من جوابيه که يه شاعر جوون به اسم جواد نوروزي بعد از سالها به اين دو تا شاعر داده
    که خيلي جالبه

    دخترک خنديد و
    پسرک ماتش برد !
    که به چه دلهره از باغچه ي همسايه، سيب را دزديده
    باغبان از پي او تند دويد
    به خيالش مي خواست،
    حرمت باغچه و دختر کم سالش را
    از پسر پس گيرد !
    غضب آلود به او غيظي کرد !
    اين وسط من بودم،
    سيب دندان زده اي که روي خاک افتادم
    من که پيغمبر عشقي معصوم،
    بين دستان پر از دلهره ي يک عاشق
    و لب و دندان ِ
    تشنه ي کشف و پر از پرسش دختر بودم
    و به خاک افتادم
    چون رسولي ناکام !
    هر دو را بغض ربود...
    دخترک رفت ولي زير لب اين را مي گفت:
    " او يقيناً پي معشوق خودش مي آيد ! "
    پسرک ماند ولي روي لبش زمزمه بود:
    " مطمئناً که پشيمان شده بر مي گردد ! "
    سالهاست که پوسيده ام آرام آرام !
    عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز !
    جسم من تجزيه شد ساده ولي ذرّاتم،
    همه انديشه کنان غرق در اين پندارند:
    اين جدايي به خدا رابطه با سيب نداشت

    + فري 
    خيلي عالي بود
    تبريک ميگم
    معرکه بود مرسي
    + محمد 


    جواب فروغ

    من به تو خنديدم چون نمي دانستم
    تو به چه دلهره از باغچه همسايه
    سيب را دزديدي
    ونمي دانستي
    باغبان باغچه همسايه ، پدرپير من است
    من به تو خنديدم
    تا که با خنده ي خود
    پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو ليک،
    لرزه انداخت به دستان من و
    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک
    دل من گفت برو،
    چون نمي خواست به خاطر بسپارد
    گريه تلخ تورا
    ومن رفتم وهنوز...
    سالهاست که در ذهن من آرام،آرام
    حيرت وبغض تو تکرار کنان مي دهد آزارم
    ومن انديشه کنان غرق اين پندارم
    که چه مي شد ،اگر
    باغچه کوچک ما سيب نداشت

    salam merc az matne ghashanget kheili khub bud

    خيلي ممنون از شعر چرا ؟

    اميدوارم كه به ايميل من سر بزني ودر زيباي وبلاگم كمكم كني

    + حسين 
    اين شعر از حميد مصدق بوده كه به فروغ فرخزاد گفته . كاش جواب فروغ فرخزاد رو هم مي نوشتين
       1   2   3      >